English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (9387 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
altogether U همگی مجموع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
all hands U همگی اماده همگی
residual sum of squares U مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
sum of squares of regression U مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
regression sum of squares U مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
totyality U همگی
one anda U همگی
entire U همگی
en masse U همگی
all- U هرگونه همگی
the tribes are all up U ایلات همگی
all hands parade U همگی به رژه
all U هرگونه همگی
Everyone sends their regards to you. U همگی بهت سلام رسوندن.
Young and old. U کوچک وبزرگ (همه و همگی )
omnibus wire U سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
They were all either kI'lled ou taken prisoners . U همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
peers of the realm U بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong. U از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
sums U مجموع
sum total U مجموع
sum U مجموع
lump U مجموع
lumped U مجموع
amount U مجموع
summation U مجموع
over all U مجموع
ensembles U مجموع
ensemble U مجموع
lumps U مجموع
totaling U مجموع
totalling U مجموع
totalled U مجموع
totaled U مجموع
total U مجموع
totals U مجموع
logic sum U مجموع منطقی
anecdotage U مجموع حکایات
modulo two sum U مجموع به پیمانه دو
totyality U جمع مجموع
iambus U وتد مجموع
sum of products U مجموع حاصلضرب
totality U تمامیت مجموع
summation U مجموع یابی
pentachord U مجموع پنج نت
summated ratings U مجموع درجه ها
rootage U مجموع ریشه ها
sideways sum U مجموع جانبی
sum of squares U مجموع مجذورات
tercet U مجموع سه چیز
sum of squares U مجموع مربعات
iamb U وتد مجموع
triads U مجموع سه چیز
triad U مجموع سه چیز
checksum U مجموع مقابلهای
check sum U مجموع مقابلهای
imbic U دارای وتد مجموع
total search result U مجموع نتیجه جستجو
vocabularies U مجموع لغات یک زبان
vocabulary U مجموع لغات یک زبان
bureaucracy U مجموع گماشتگان دولتی
bureaucracies U مجموع گماشتگان دولتی
aggregates U مجموع جمع کردن
sum of squares of residual U مجموع مربعات باقیمانده
sewerage U مجموع مجرای فاضلاب
toting U جمع کردن مجموع
totes U جمع کردن مجموع
toted U جمع کردن مجموع
aggregate U مجموع جمع کردن
tote U جمع کردن مجموع
fore and aftring U مجموع بادبانهای کشتی
cordage U مجموع طنابهای کشتی
iambic U وابسته به وتد مجموع
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
mass diagram U منحنی مجموع بدهها
baronage U مجموع بارونها و نجبا
alpine combined U مجموع مسابقههای الپاین
series U مجموع یک دنباله [ریاضی]
two person zero sum game U بازی دو نفره با مجموع صفر
gear مجموع چرخهای دنده دار
total deformation U مجموع تمام تغییر شکلها
nordic combined U مجموع مسابقات اسکی نوردیک
rigging U مجموع طناب و بادبانهای کشتی
gears U مجموع چرخهای دنده دار
sewarage U زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
matmen U مجموع کشتی گیران و داوران
geared U مجموع چرخهای دنده دار
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
balloted U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot U رای مخفی مجموع اراء نوشته
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
additions U عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition U عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
assoil U اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
shook U : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
handing U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
virtual mass U مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
batch U دسته کردن مجموع کردن
library U برنامه دان مجموع برنامه ها
libraries U برنامه دان مجموع برنامه ها
batches U دسته کردن مجموع کردن
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
fullest U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
Recent search history Forum search
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com